مقاومت والدین دربرابر استقلال فرزندان امری طبیعی است.برای والدین طبیعی است که به فرزندشان بچسبند ، آن ها را اداره کنند ، به آن ها نظر بدهند و راه آن ها را معین کنند. طبیعی است که انسان بخواهد مورد نیاز باشد ، مهم باشد ، و برای کودکانش ضروری باشد. اگر طور دیگری بود ، انسان غیرطبیعی بود.

جدا کردن امیدها و شکست های بچه ها از امید ها و شکست های والدین ، اجازه دادن به آن ها که خودشان در زندگی مبارزه کنند ، و این که والدین خود را غیر ضروری نشان دهند و آن ها را رها کنند ، کاملاً خارج از طبیعت یک انسان طبیعی است و اگر پدر یا مادری توانایی انجام این کارها را داشته باشد ، یک معجزه اتفاق افتاده است.
به طور کلی می توان گفت ؛ دادن استقلال به بچه در واقع ، دادن عشق و محبت به اوست . محبت آن است که بگذاریم با قدرت خودشان پیش بروند ، تجربه کنند (اگرچه تجربه ای تلخ باشد.) حتی می توان ادعا کرد که سایر روش ها ناپسند بوده و گویا کودک را از زندگی محروم می کنیم.

برگرفته از کتاب «کودک،خانواده، انسان » – دکتر هایم جینات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *