حتی از یک کودک دوساله می توان سوال کرد که آیا نصف لیوان شیر می خواهد یا یک لیوان شیر. می توان به یک کودک چهارساله حق انتخاب داد تا بگوید نصف سیب را می خواهد یا تمام سیب را. و یک کودک شش ساله می تواند پیش خود تصمیمم بگیرد که آیا تخم مرغ آب پزش را سفت می خواهد یا نیم پز.

 

باید عمداً موقعیت هایی برای کودکان ایجاد کرد تا مجبور باشند در آن موقعیت ها انتخاب کنند. والدین موقعیت ها را انتخاب می کنند ؛ کودکان چاره اندیشی کرده و راهی را برمی گزینند. از یک کودک خردسال نمی پرسیم :« برای صبحانه چه می خواهی؟» از او می پرسیم :« تخم مرغ ها را می خواهی نیمرو کنم یا اُملت ؟ نان را برشته کنم یا همین طور باشد؟ شکر چای را زیاد کنم یا کم؟ آب پرتقال می خواهی یا شیر؟»

چیزی که کودک در می یابد این است که وی در امور مربوط به خودش مقداری مسئولیت دارد. او صرفاً گیرنده ی اوامرنیست ، بلکه در تصمیم گیری هایی که زندگیش را شکل می دهند شرکت می کند. از طرز برخورد پدر یا مادر ، کودک باید پیامی آشکار را دریافت کند :ما هم برایت چای درست کرده ایم و هم شیر ، کلوچه و انواع شیرینی را در اختیارت گذاشته ایم و مسئولیت تو انتخاب است.

مشکلات غذاخوردن در کودکان غالباً توسط مادرانی ایجاد می شود که علاقه و توجه زیادی نسبت به مزه ی دهان کودک از خود نشان می دهند. آنان دائماً به کودک گوشزد می کنند که فلان سبزیجات را بخورند و به آن ها می گویند که برای هر عضو بدن کدام سبزی مقوی تر است ، حال آن که این نظر آنان کاملاً خلاف موازین علمی است. بهتر از همه چیز برای کودک این است که مادرش نسبت به غذا زیاد حساس نباشد ؛ که مادرش غذاهای مرغوب و لذیذ را در پیش او بگذارد و به فرزندش اعتماد کند که اوهر چقدر اشتهایش بکشد خواهد خورد ، با این شرط که جنبه ی بهداشتی غذاها هم رعایت بشود. واضح است که خوردن در قلمرو مسئولیت کودک قرار دارد.
 

برگرفته از کتاب:(رابطه ی والدین و کودک) – دکتر هایم جینات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *