هفت دلیل بی توجهی کودکان به دستورات والدین وراهکار صحیح آن


1- شما الگوی خوبی نبودید:

شما باید الگوی خوبی در زمینه گوش کردن باشید. به او نشان دهید که شنونده خوبی هستید. مهم نیست او در چه سنی قرار دارد، باید ببیند که شما در گفت و گو با دیگران چگونه رفتار می کنید و چگونه به دیگران گوش می دهید.

ادامه مطلب

به خانه خوش آمدی


بهتر است که مادر در خانه باشد و به محض ورود کودک به او خوش آمد بگوید. مادر به جای این که از او سوالاتی پیش پاافتاده نظیر: « مدرسه چه‌طور بود؟ » و « خوب، امروز چه کار کردید؟ » بکند، که معمولاً جواب‌های پیش پا افتاده‌ای همچون : «هیچ کار» دارند، می‌تواند عباراتی را بیان کند که حاکی از درک رنج ها و کوشش‌های کودک در مدرسه باشد:

« قیافه‌ات نشان می‌دهد که روز سختی داشتی.»
« شرط می‌بندم که نمی‌توانستی منتظر باشی تا مدرسه تعطیل شود.»
« از اینکه درخانه هستی خوشحال به نظر می‌رسی.»
وقتی مادر نمی‌تواند شخصاً در خانه باشد تا به هنگام بازگشت کودکش به او خوشامد بگوید، می‌تواند پیغامی برای او بگذارد و در آن بگوید که کجا رفته است. بعضی از والدین که فرزندشان به مدرسه می‌رود، از پیام‌های کتبی برای عمیق‌تر ساختن رابطه با فرزندشان استفاده می‌کنند. برای آنها، نشان دادن قدردانی و عشق و علاقه از طریق کتبی راحت‌تر است. بعضی از والدین پیغام خودشان را روی نوار ضبط می‌کنند. کودک می‌تواند بارها و بارها به صدای مادر خود گوش دهد. به هر حال، چنین پیام‌هایی، ارتباطی معنی‌دار بین والدین و کودک پدید می‌آورد.

برگرفته از کتاب «رابطه ی والد و فرزند» – دکتر هایم جینات

ادامه مطلب

تمجید فرزندان


تمجید از دو بخش تشکیل می شود : گفتار ما و نتیجه گیریهای کودک. گفتار ما باید به طور واضح نشان بدهد که ما تلاش ، کار ، موفقیت ، یاری ، توجه و یا آفرینشهای او را ارج می نهیم. گفتار ما بایستی شبیه یک پرده نقاشی سحرآمیز باشد که کودک فقط بتواند تصویری مثبت از خودش بر روی آن بکشد. این مورد در نمونه های زیر نشان داده شده است :

تمجید مفید : « ممنونم که ماشین را شستی ، حالا باز هم نو بنظر می رسد.»
نتیجه گیری احتمالی کودک : « من کار خوبی انجام دادم . از کارم قدردانی کردند . »
تمجید غیر مفید : « تو یک فرشته ای . »
تمجید مفید : « از کارت تبریکی که به من دادی ، خوشم آمد . قشنگ و دوست داشتنی بود .»
نتیجه گیری احتمالی کودک : « من خوش سلیقه ام و می توانم به انتخابهایم اعتماد کنم . »
تمجید مفید : « شعرت حرف دلم را می گفت. »
نتیجه گیری احتمالی کودک : « خوشحالم که می توانم شعر بگویم . »
تمجید غیر مفید : « در حد سن خودت شاعر خوبی هستی . »
تمجید مفید : « قفسه کتابی که درست کردی قشنگ به نظر می آید .»
نتیجه گیری احتمالی کودک : « من فرد با لیاقت و شایسته ای هستم .»
تمجید غیر مفید : « تو چه نجار خوبی هستی . »
تمجید مفید : « نامه ات خیلی خوشحالم کرد . »
نتیجه گیری احتمالی کودک : « پس من می توانم سبب خوشحالی دیگران شوم . »
تمجید غیر مفید : « وقتی به نامه هایت توجه می کنم ، می بینم تو خارق العاده ای .»
تمجید مفید : « از اینکه امروز ظرفها را شستی خیلی ازت ممنونم . »
نتیجه گیری احتمالی کودک : « من مفید واقع می شوم . »
تمجید غیر مفید : « تو بهتر از پیشخدمت مان این کار را انجام دادی . »
تمجید مفید : « ازت متشکرم که به ام گفتی زیاد به ات پول داده ام ، من ارزش زیادی برای این عملت قایل هستم.»
نتیجه گیری احتمالی کودک : « خوشحالم که امین و درستکار بودم . »
تمجید غیر مفید : « تو چه بچه ی درستکاری هستی . »
تمجید مفید : « ایده هایی جدید از انشای تو کسب کردم . »
نتیجه گیری احتمالی : « من می توانم ایده هایی جدید از خودم ارایه بدهم . »
تمجید غیر مفید : « نسبت به پایه ات خوب می نویسی ، البته هنوز خیلی چیزها هست که باید یاد بگیری.»
این قبیل اظهارنظرهای توصیفی و نتیجه گیریهای مثبت کودک ، پایه های اساسی و حیاتی سلامت روانی کودک هستند. هرچه را که کودک در پاسخ به گفته های ما درباره ی خودشنتیجه گیری می کند، بعدها درسکوت پیش خودش بازگومی کند، اظهارنظرهای واقعی و مثبتی که کودک در درون خود تکرار می کند، تا حدزیادی ، تعیین کننده ی نظر خوب او نسبت به خودش ودنیای پیرامونش هستند.

برگرفته از کتاب «رابطه والد و فرزند» – دکتر هایم جینات

ادامه مطلب

احساسات هرکودک ویژه ی خود اوست

احساسات دو کودک عیناً به هم شباهت ندارند وسرانجام به این نتیجه میرسیم که :« این احساسات ، همان چیزی است که «او» را «او» می کند و نه کس دیگر.

ادامه مطلب

انتقاد سازنده و انتقاد مخرب


انتقاد چه زمانی سازنده است و چه زمانی مخرب؟ انتقاد سازنده نشان می دهد که کار چگونه باید انجام شود. در انتقاد سازنده، اظهارنظرهای منفی درباره ی شخصیت کودک کاملا حذف می شوند.

ادامه مطلب

حرمت نفس


ايجاد احساس گناه در کودک به شدت حرمت نفس کودک را کاهش میدهد

تو مرا پير کردي، من به خاطر تو اين زندگي جهنمي را تحمل مي کنم و…اينها همگي مواردي هستند که موجب ايجاد حس گناه در فرزندان مي شوند.

در بسياري از موارد طلاق، والدين به گونه اي رفتار مي کنند که فرزندان حس مي کنند اگر وجود نداشتند، شايد کار والدين به جدايي نمي کشيد. اينها احساس هاي خطرناکي هستند که سرزنش و انتقاد مداوم از خود و سرخوردگي را در پي دارند.

ادامه مطلب

پرهیز از الگوهای متناقض


الگوهای معینی که برای برقراری ارتباط با کودکان به کار می رود تقریبا همیشه متناقض هستند ، یعنی برعکس هدف و منظور ما نتیجه می دهند ؛ این الگوها نه تنها ما را در دستیابی به اهداف دراز مدتمان یاری نمی کنند ، بلکه غالبا خرابکاری هم در خانه به وجود می آورند. الگوهای متناقض در تربیت کودک شامل این موارد می شود ؛ تهدیدها ، رشوه ها ، وعده ها ، سخنان نیشدار و طعنه آمیز ، موعظه و سخنرانی درباره ی دروغگویی و دزدی و آموزش ادب با بی ادبی و بی احترامی.

تهدید ها – دعوت به بدرفتاری:

وقتی کودکان را تهدید می کنیم ، در واقع آنان را دعوت می کنیم که عمل ممنوع شده را دوباره انجام دهند. وقتی به کودک می گوییم :《اگر تو یک بار دیگر آن کار را انجام بدهی…》 او واژه های “اگر تو” را نمی شنود. او فقط این قسمت از حرف ما را می شنود که “یک بار دیگر آن کار را انجام بده.” بعضی وقت ها ، کودک این گفته را این گونه تفسیر می کند :《مادر انتظار دارد که من یک بار دیگر این کار را انجام بدهم ، وگرنه ناامید خواهد شد.》

این قبیل هشدارها -که شاید از نظ بزرگسال ها معقول باشند- نه تنها دردی را دوا نمی کنند ، بلکه کار را بدتر هم می کنند.با این قبیل هشدارها می توان اطمینان داشت که آن عمل مخرب و نفرت انگیز دوباره انجام خواهد شد. خودمختاری کودک را به مبارزه دعوت می کند. اگر کودک نسبت به خودش احترام قائل باشد ، بایستی دوباره نافرمانی کند تا به خودش و دیگران نشان دهد که آدم بزدل و ترسویی نیست.

اولیور” پنج ساله با وجود هشدارهای بسیار ، پرتاب توپ به سمت پنجره را ادامه داد. سرانجام مادرش گفت :《اگر این توپ یک بار دیگر به پنجره بخورد ، روزگارت را سیاه خواهم کرد.خیالت راحت باشد.》

یک دقیقه بعد ، صدای شکستن شیشه به مادر گفت که هشدار او چه تاثیری داشته است صحنه ای را که پس از این تهدیدها ، وعده ها و بدرفتاری متوالی به وجود آمد ، می توان به آسانی در خیال مجسم کرد.

“پیتر”هفت ساله تفنگ باری اش را به طرف برادر نوزادش گرفت و شلیک کرد. مادرش گفت :《 پیتر ، به برادرت شلیک نکن به هدف شلیک کن.پیتر بار دیگر به برادرش شلیک کرد. مادر تفنگ را از او گرفت و به پیتر گفت :《به آدم ها نباید شلیک کرد.》

مادر کاری را انجام دادکه احساس کرد برای مراقبت از نوزادش و درعین حال برای حمایت از الگوهای رفتاری قابل قبول بایستی انجام دهد. پیتر عواقب اعمالش را بدون اینکه آسیبی به نفسش برسد ، آموخت. راه حل های ارائه شده مشخص بودند ؛ یا باید تنها به هدف شلیک کرد یا باید امتیاز داشتن تفنگ را از دست داد.

در این حادثه ، مادر از به کارگیری آن راهکارهای متداول پرهیز کرد. وی در راهی که آشکارا به شکست منتهی می شد ، قدم نگذاشت :《بس کن پیتر ! کاری بهتر از این که به برادرت شلیک کنی بلد نیستی ؟ نشانه ای بهتر از برادرت گیر نیاوردی ؟ اگر یک بار دیگر این کار را بکنی ، تفنگت را می گیرم.》

 پاسخی که کودک به این نوع تذکر می دهد ، تکرار عمل ممنوع شده خواهد بود ، مگر اینکه کودک ، آدمی رام و سربه زیر باشد. لازم به توضیح نیست که صحنه ی بعدی چه خواهد بود.هر پدر یا مادری می تواند به راحتی آن را بازسازی کند.

برگرفته از کتاب:رابطه ی والدین و کودک – دکتر هایم جینات

ادامه مطلب

چگونه از خشم خود استفاده کنیم؟

خشم ، همچون سرماخوردگی معمولی ، مشکلی است که بار دیگر روی می دهد. شاید ما از آن خوشمان نیاید ، اما نمی توانیم آن را نادیده بگیریم. ما شاید در باطنمان از آن آگاه باشیم ولی نتوانیم از بروز آن جلوگیری کنیم. خشم ، در زمان های متوالی و موقعیت های قابل پیش بینی طغیان می کند ، با وجود این ، همیشه ناگهانی و غیرمنتظره به نظر می رسد. اگرچه ممکن است زمان خشم طولانی نباشد ، اما خشم در آن لحظه ، همیشگی و فناناپذیر به نظر می آید.

ادامه مطلب

صفات توهین آمیز

صفات توهین آمیز ، همچون تیرهای سمی ، بایستی فقط برعلیه دشمنان به کار گرفته شوند، نه برعلیه بچه های کوچک! وقتی یکی می گوید :

《این چه صندلی زشتی است.》 اتفاقی برای آن صندلی نمی افتد.نه اهانتی به صندلی می شود و نه مایه ی شرمساری آن فراهم می آید.صندلی در همان حال خودش باقی می ماند گویی که آن صفت زشت به کار رفته درباره اش تاثیری به حال او ندارد.

ادامه مطلب

کار ها چگونه غلط از آب در می آیند ؟

در بیشتر خانه ها توفان هایی که بین والدین و کودکان صورت می گیرد توالی قابل پیش بینی و منظمی دارند. وقتی کودک کاری را اشتباه انجام می دهد و والدین واکنشی تند و توهین آمیز میکنند کودک نیز عکس العمل بدتری از خود نشان می دهد و همین طور مشاجره ی بینشان ادمه می یابد. به مثال زیر توجه کنید :

ادامه مطلب