بسیاری بر این باورند که تمجید از کودک سبب می شود تا او اعتماد به نفس پیدا کند و نیز احساس امنیت داشته باشد و خود را در امان بداند.اما عملا،تمجید ممکن است باعث پدید آمدن بحران عاطفی و بدرفتاری بشود.

هرچندوقت یکبار ،بسیاری از کودکان برای اعضای خانواده شان آرزوهای ویرانگری می کنند.

وقتی والدین به کودک می گویند”تو چه پسرخوبی هستی!”،او شاید نتواند این گفته را قبول کند ،زیرا تصویری که او در ذهنش ازخود ساخته کاملا با این گفته مغایرت دارد.

او،از دیدگاه خودش، نمی تواند “خوب”باشد ،زیرا اخیرا آرزو کرده که بر دهان مادرش زیپی می بود و نمی توانست حرف بزند یا اینکه ای کاش برادرش هفته ی بعد در بیمارستان بستری می شد.در واقع،والدین هر چقدر بیشتر از فرزندشان تمجید کنند،او بد رفتاری بیشتری از خود نشان می دهد تا آن “خود واقعی” اش را آشکار سازد.

والدین بارها نقل می کنند :《درست پس از اینکه از بچه مان به خاطر اخلاق و رفتار خوبش تمجید کردیم ، شروع کرد به وحشی بازی درآوردن ، انگار که می خواهد تعریف ما را مردود حساب کند.》البته ، این امکان هم وجود دارد .کودک شاید بدرفتاری می کند تا از این طریق به دیگران بفهماند که نظرش درمورد عقیده ی مردم نسبت به او چیست.

از آنچه شرح داده شد آیا باید نتیجه بگیریم که اکنون دیگر تمجید مفید واقع نمیشود؟

به هیچ وجه اینطور نیست.مفهوم شرح فوق این است که تمجید، همچون پنی سیلین نباید برحسب تصادف مورد استفاده واقع شود. دستورالعمل ها و احتیاط هایی وجود دارد که استعمال داروهای قوی را کنترل می کنند.مهم ترین دستورالعمل این است که تمجید فقط باید با تلاش ها و کارهای موفقیت آمیز کودک سر و کار داشته باشند ، نه با صفات شخصی و شخصیت او.

وقتی پسربچه ای حیاط خانه را تمیز می کند، تنها این نوع تمجید طبیعی خواهد بود که والدین درباره ی مقدار سختی کار نظری بدهند و نیز بگویند که حیاط چقدر خوب به نظر می رسد.بسیار نامربوط و نامناسب خواهد بود اگر به او بگویند چه پسر خوبی است.گفتار تمجید آمیز والدین باید همچون یک آینه ، تصویری واقعی از موفقیت هایش را به او نشان بدهد ، نه تصویری مبهم و متغایر از شخصیت او.

اظهار نظرهایی که از شخصیت کودک تمجید می کند،غالبا مفید واقع نمی شوند:

《توچه پسرخارق العاده ای هستی.》
《راستی راستی که یار و یاور کوچولوی مامان هستی.》
《اگر تو نبودی مامان چکار می کرد؟》

این نوع اظهار نظرها ممکن است کودک را بترساند و در او اضطراب ایجاد کند.کودک شاید این احساس را به دست آورد که با خارق العاده بودن فاصله ی زیادی دارد و اینکه ، نمی تواند در زندگی خود از این برچسب پیروی کند. به همین دلیل ، به جای اینکه با دلی آکنده از ترس و نگرانی انتظار بکشد تا فریبکاری اش فاش شود ، شاید تصمیم بگیرد با بدرفتاری خود به جرمش اعتراف کند تا بلافاصله از بار مسئولیتش کاسته شود.

تمجید مستقیم از شخصیت ، هم چون نور مستقیم خورشید ، ناراحتی به وجود می آوردو خیره کننده است. اگر به شخصی بگویند که او خارق العاده ، فرشته ، باسخاوت و متواضع است ، وی شاید نه تنها این تمجید را رد کند و نپذیرد ، بلکه نسبت به آنان که از او تمجید کرده اند ، افکار ثانویه ای پیدا کند :《اگر آن ها مرا شخصی بزرگ به حساب می آورند ، پس نمی توانند چنانکه باید و شاید باهوش باشند.》

برگرفته از کتاب: رابطه ی والدین و کودک – دکتر هایم جینات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *